موج مویزخوانی!؟
فروش بالای رمان من پیش از تو در کنار سایر رمانهای این نویسنده در یک سال اخیر باعث شده است بهراحتی بتوان از شکلگیری یک موج بین مخاطبان ایرانی نام برد به اسم موج «مویزخوانی». در طول یک سال اخیر، تقریبا کتابفروشیای پیدا نمیشد که رمانی از مویز، بین پرفروشترین کتابهایش قرار نگرفته باشد. این اتفاق در سطح جهان هم با همین قوت در حال تکرار است. در واقع بین مخاطبان بازار کتاب، تقریبا بیشتر افراد کاری از این نویسنده را خواندهاند یا اسم مشهورترین اثرش حتما به گوششان خورده است. رمانی عاشقانه به نام: «من پیش از تو»
زنان تنها، کمی غمگین و البته عاشق!
مویز خود را راوی زندگی زنان میداند. در مصاحبهای میگوید: «زنانی که دوست دارم در موردشان بنویسم، زنانی نیستند که به دنبال مردهای جذاب هستند، یا بیشتر دغدغهشان، خرید عطر و لباسهای لوکس است؛ من به زنانی علاقه دارم که علایقشان ورای مطالبات مادی و سرخوشیهای لحظهای باشد. زنانی که «عشق» وجه اصلی زندگیشان است.» بیشتر شخصیتهای اصلی رمانهای مویز از جمله رمان من پیش از تو را نیز زنان تشکیل میدهند. نویسنده معتقد است در جامعهی جهانی در بیشتر نقاط جهان، زنان هنوز به حق و حقوق خود نرسیدهاند و هنوز هم نگاه جنسیتی در اغلب کشورها حکمفرماست. او حتی به تبعیض در حق زنان کشور انگلستان هم اشاره کرده است. او تمام تلاش خود را کرده تا در رمانهایش نیز این مسئله را به نمایش بگذارد.
داستان پرستار عاشق و مسئلهای به نام «دیگنیتاس»
رمان، داستانی را در مورد یک پرستار به نام «لوییزا» روایت میکند که در روند شغلیاش به بیمار خود، «ویل» علاقهمند میشود. رمان در واقع بازگوکنندهی روند شکلگیری علاقه و رابطهی عاشقانه این دو با هم است. داستان علاوهبر اینکه به فرازونشیبهای رابطهی این دو میپردازد، به نوعی نقد مثبتی بر «دیگنیتاس» نیز محسوب میشود. «دیگنیتاس» در واقع نام بنیادی متشکل از پزشکان و پرستاران حرفهای است که کمک میکنند تا کسانی که بیماری لاعلاجی دارند، بتوانند با میل خودشان، خود را از بین ببرند. این قانون با وجود موافقان و مخالفان فراوان، در بعضی از کشورهای جهان به تصویب رسیده است. در این رمان نیز یکی از گرههای داستانی، درگیری شخصیتها با این مسئله است. درگیریای که به تصمیمی منجر خواهد شد که نقطهی عطفی را در داستان رقم خواهد زد.
بیمار انگلیسی
این نوع داستان عاشقانه قبلا در ادبیات معاصر نیز بهوفور دیده شده است. مهمترین مثال برای این نمونه از داستان، رمان «بیمار انگلیسی» اثر «مایکل اونداجی» است که آن کتاب هم از رمانهای مشهور دههی نود بهحساب میآید. داستان آن کتاب نیز در مورد پرستاری به نام «هانا» است. او که پرستار بیمارستانی در یکی از مناطق جنگی است، مجبور میشود مدتی از خلبانی گمنام که دچار زخمهای سنگینی شده است، پرستاری کند. جالب اینجاست از هر دوی این رمانها نیز اقتباس سینمایی صورت گرفته است. با این تفاوت که اقتباس سینمایی «بیمار انگلیسی» به فیلمی مشهور با کارگردانی، «مینگلا» و بازی «بینوش» تبدیل شد؛ اما فیلم اقتباسشده از رمان «من پیش از تو» که با کارگردانی «تیا شروک» و بازی «امیلی کلارک» همراه بود، نتوانست نظر منتقدان را به خود جلب کند.
فیلم «من پیش از تو»
فیلمنامهی این فیلم توسط نویسندهی رمان یعنی مویز نوشته شده است. او توانسته با حذف برخی از حوادث فرعی، روی موضوعات اصلی متمرکز شود. کارگردانی این فیلم را «تی شاروک» انجام داده است. کارگردانی فیلم اصلا از نقاط قوتش محسوب نمیشود. در واقع این کارگردان در اولین فیلم بلند خود سعی کرده است در حد معمول این داستان عاشقانه را پرداخت کند؛ اما هیچ نقطهی مبتکرانهای در سبک او دیده نمیشود. نقطهی قوت فیلم را باید در بازیهای آن جستوجو کرد. «امیلی کلارک» که این روزها بهخاطر بازی در سریال بازی تاج و تخت به شهرتی جهانی دست یافته است، نقش «لوییزا» را بازی میکند و «سم کلفلین» در نقش «ویل» ایفای نقش میکند. هر دوی این بازیگران بهخوبی از عهدهی نقش خود برآمدهاند.
خانم نویسنده در مزرعه زندگی میکند.
«مویز» نویسندهای بریتانیایی است که سالها روزنامهنگاری کرده است. اولین رمان او در سال 2002 منتشر شد و تاکنون سیزده رمان از او به چاپ رسیده است. کتابهای او تاکنون به یازده زبان ترجمه شدهاند و همگی جزو آثار پرفروش قرار گرفتهاند. مویز تا سیسالگی در لندن زندگی کرده است و یکباره تصمیم میگیرد به مزرعهای در کمبریج نقلمکان کند تا بتواند به دور از هیاهوی شهری به نوشتن بپردازد. هرچند به گفتهی خودش در این فضا گاهی افسردگی به سراغش میآید و برای همین یک دفتر کار در لندن هم در اختیار اوست تا بتواند بیشتر با آدمها در ارتباط باشد. او دارای سه فرزند است که یکی از آنها به لحاظ جسمی دارای ناتوانی است. در واقع شخصیت «ویل» در رمان نیز بهنوعی براساس الهامی از تصور زندگی بزرگسالی پسرش، در ذهن مویز شکل گرفته است. به گفتهی خودش آدم رمانتیکی نیست؛ اما بهشدت واقعگراست. شاید همین موضوع باعث شده نقاط اوج و فرود داستانهایش کمی متفاوت با داستانهای عاشقانهی دیگر جلوه کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.