دزیره کلاری
کتاب را باید شرح داستان زندگی دزیره کلاری در خلاصه کتاب می خوانیم: «دزیره نام رمانی است اثر آن ماری سلینکو که ماجرای زندگی دزیره کلاری همسر کارل چهاردهم و مادر اسکار اول را از زبان خودش شرح میدهد. داستان به صورت خاطراتی که دزیره آنها را در دفتر اهدایی از سوی پدرش یادداشت میکند، نگاشته شده است و ماجرا از زبان اول شخص نقل میشود. این رمان در مجموع اطلاعات خوبی را درباره زندگی دزیره کلاری و شخصیتهای همعصر او در صحنه فرانسه و وضع انقلاب فرانسه به دست میدهد.»
روایتی تاریخی و عاشقانه
این داستان روایتگر یک رمان تاریخی است. «پایهی داستان تاریخی از ابتدای تاریخ ادبیات بنا شده است اما رمان تاریخی در اوایل قرن ۱۹ با آثار سر والتر اسکات، اونوره دو بالزاک و لئو تولستوی به حد اعلای خود رسید و در قالب بیان سنتهای شفاهی و فولکلور، حماسه، رمان و نمایشنامه بروز کرد. یک عنصر مهم و ضروری در داستانهای تاریخی توجه به آداب و رسوم و جزئیات شرایط اجتماعی آن دوره است تا به درک خواننده از چگونگی زندگی و محیط آن زمانه کمک کند و واکنش درست نشان دهد. گاهی این آثار به دلیل عدم صحت تاریخی توی ذوق خواننده میزنند و اصالت نداشتن آنها از دید مخاطب پنهان نمیماند و دست را برای نقد منفی باز میگذارد. کاری که نویسنده در این رمان انجام میدهد، علاوه بر آن جنبههای تاریخی رمان که اشاره شد، پاریس زمان ناپلئون و حتی خود ناپلئون، دزیره و تکامل او از یک دختر به یک زن قدرتمند را تبیین میکند که همه و همه تصویر نسبتا شفافی از آن دوران به خواننده میدهد. داستان در بستر سالهای بعد از جنگ و سالهای سلطنت ناپلئون میگذرد و در کنار آن زندگی عاطفی دختری ۱۴ ساله که زمانی معشوقهی ناپلئون بود و بعد به او جفا شد و در نهایت ملکهی سوئد شد.»
شخصیت دزیره در تاریخ
در مورد شخصیت دزیره آمده است: «برنادین اوژنی دزیره کلاری در ۸ نوامبر ۱۷۷۷ میلادی در مارسی بدنیا آمد. او دختر فرانسوا کلاری تاجر ابریشم بود. خواهر بزرگتر وی، ژولی کلاری بود که با ژوزف بناپارت ازدواج کرد و اندکی بعد ملکه ناپل و اسپانیا شد. دزیره نیز در ابتدا قرار بود با ناپلئون ازدواج کند و آن دو در سال ۱۷۹۴ بایکدیگر نامزد شدند، اما دو سال بعد ناپلئون نامزدی خود را با او لغو کرد و در هشتم مارس ۱۷۹۶ با ژوزفین دوبوهارنه که زنی بیوه و دارای موقعیت و روابط اجتماعی بالایی در آن زمان بودازدواج کرد. بعد از این موضوع او همراه با خواهرش به ایتالیا رفت. او وقتی که به فرانسه بازگشت با شوهر آینده خود آشنا شد. او در ۱۶ اوت ۱۷۹۸ با ژنرال فرانسه ژان باتیست برنادوت ازدواج کرد. در سال ۱۷۹۹ آنها صاحب پسری به نام اسکار شدند. شوهر او در سال ۱۸۰۴ از طرف ناپلئون به فرمانداری هانوفر و پس از آن در سال ۱۸۰۵ به عنوان حاکم پونت کورو منصوب شد.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.