نوشتن در زندان
در سال 1924، «آدولف هیتلر» هنوز تبدیل به یک دیکتاتور تمام عیار نشده بود. در آن سال او در قلعهای در «لندربرگ» زندانی بود. درست همان موقع بود که او تصمیم به نوشتن دربارهی خود و نحوهی مبارزهاش با حزب حاکم گرفت. کتاب در دو بخش نوشته شده است. هیتلر، بخش اول کتاب را روزهایی که در زندان بود برای منشی خود «رودولف هس» تقریر میکرد و او نیز به نوشتن آن میپرداخت. رودلف هس، درآن زمان منشی هیتلر محسوب میشد و بعدها به سمت معاون هیتلر منسوب شد. هس، سومین شخص حزب نازی بعد از هیتلر و گورینگ به حساب میآمد. وقتی نوشتن بخشی از کتاب تمام میشد هیتلر آن را برای همبندانش میخواند و از آنها میخواست در مورد نوشتههایش نظر بدهند. او نیز به آنها گوش میداد و اصلاحات لازم را اعمال میکرد. بخش دوم این کتاب هنگامی منتشر شد که هیتلر از زندان آزاد شده بود اما هنوز به قدرت نرسیده بود. هیتلر نام «چهار سال و نیم نبرد در برابر دروغ، حماقت و بزدلی» را برای عنوان کتاب پیشنهاد داده بودکه ناشر کتاب، نام «نبرد من» را به جای آن برگزید. این کتاب در سالهای اول انتشارش مورد توجه قرار نگرفت اما به محض قدرت گرفتن هیتلر و حزب ناسیونال سوسیالیسم، به فروش بالایی دست پیدا کرد. از این کتاب تا پایان 1945، بیش از دوازده میلیون نسخه فروخته شده بود!
هیتلر به چه فکر می کرد؟
تصویری که هیتلر در این کتاب از خود و ایدههایش میدهد، باعث جلب توجه بیشتر مردم به افکارش شده بود. او در این کتاب از ایدههای انقلابی خود سخن میگفت و به هیچ وجه تصویری از دوران فقر و تنگدستیاش صحبتی به میان نمیآورد. از نظر او صحبت از مشکلات، باعث میشد در شخصیت قوی و انقلابیاش خلل ایجاد شود. هیتلر در این کتاب تقریبا در مورد همه چیز صحبت میکند و ایدههای خود را در مورد آنها بیان میکند. تئاتر، آموزش، روشهای موثر تبلیغات، اقتصاد، اتحادیههای تجاری، مهارت خواندن، تاریخ، ادبیات، ازدواج، مارکسیزم و حتی سیفیلیس، از انواع موضوعاتی هستند که هیتلر در مورد آنها در این کتاب نظر دادهاست. او در نبرد من، از لزوم تغییر در تمام این مسائل صحبت میکند و از این طریق، به خواننده القا میکند وجود یک رهبر قدرتمند و جامعهای گوش به فرمان برای احیا و بهبود وضع موجود، بسیار ضروریست. هیتلر معتقد بود اگر سرزمینهای تحت تصرف هر کشور بیشتر باشند، قدرت حاکمان آن نیز بیشتر خواهد شد و از این رو همیشه به اشغال روسیه به عنوان سرزمینی بزرگ فکر میکرد. او یهودیها را از نژادی غیراصیل میدانست و عامل عقبماندگی آلمانیها را نیز یهودیان قلمداد میکرد. در واقع نژاد پرستی موجود در اندیشههای هیتلر بعدها در فلسفهی سیاسی او نیز نمود پیدا میکند و با به قدرت رسیدن حزب نازی، شرایط زندگی برای یهودیان بسیار سخت میشود.
ناسیونال سوسیال = نازی
در دوران پس از جنگ جهانی اول ، هنگامی که آلمان کشوری به شدت مقروض بود و مردم آلمان به نوعی از طرف جامعه جهانی تحقیر شده بودند، اقبال عمومی به حزب ناسیونال سوسیالیسم گسترش یافت. اقبالی که ریشه در امید برای بهبود شرایط و ملیگرایی مردم آلمان داشت. حزب نازی، در سال 1933 قدرت گرفت. این حزب بر دولتی متمرکز و اقتدارگرا، تاکید میکرد. نازیها با دموکراسی مخالف بودند و آن را راهکاری سراسر دروغ میدانستند. از اهداف این حزب رفاه عمومی کارگران و افزایش دستمزدهای اقشار جامعه بود. یکی از اهداف اصلی این حزب مبارزه با کمونیسم و لیبرالیسم بود و از یک دولت تک حزبی و قدرتمند حمایت میکرد. آموزههای این حزب به اصلاح و خلوص نژادی ملت آلمانی تاکید بسیار داشت. پرچم این حزب نیز تصویری از یک صلیب شکسته است که میتوان آن را به عنوان نماد آریاییها قلمداد کرد. همچنین، رنگ های سیاه و سفید و سرخ استفاده شده در آن پرچم نیز از پرچم قدیم آلمانیها الهام گرفته شدهبود و نماد خاک و خون بودند.
نظر منتقدان
در معرفی فصول اول کتاب آمده است: «فصل اول کتاب تحت عنوان "دوران طفولیت" زندگی هیتلر تا زمان مرگ مادرش را دنبال میکند. فصل دوم تحت عنوان "سالهای بلاتکلیفی و سرگردانی" به حضور هیتلر در شهر وین اشاره دارد. در فصل سوم تحت عنوان "خروج از وین و آغاز جنگ جهانی اول" به دوران سربازی هیتلر اشاره می کند. فصل چهارم تحت عنوان "چگونه کارت عضویت یک حزب زندگی هیتلر را تغییر داد؟" اشاره ای به آغاز فعالیت هیتلر و شکست کودتای تالار آبجوفروشی دارد. در فصل پنجم با عنوان "در زندان لاندسبرگ و "نبرد من" بیشتر به محتوای کتاب نبرد من اشاره میکند اینکه چه موضوعاتی را در برمیگرفت و هیتلر تحت تأثیر چه متفکرانی بوده است. در فصل ششم با نام "سال های تلاش" مجموعا در 2 صفحه بیشتر به رقابت هیتلر و هیندنبورگ و همینطور قدرت یابی هیتلر اشاره میکند. این بخش بسیار نامنظم و نامرتب و بسیاری رویدادهای مهم را نادیده گرفته و از آنها بدون اشاره میگذرد. ناگهان درفصل هفتم تحت عنوان "برخی جریانات جنگ جهانی دوم" نویسنده به برخی رویدادهای مهم جنگ جهانی دوم از جمله مسافرت هیتلر به پاریس و سوء قصد 20 ژوئیه میپردازد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.